مبصرون

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ

مبصرون

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ

مبصرون
طبقه بندی موضوعی

بسم الله الرحمن الرحیم

(ایاک نعبد ... )، چنین دلالت دارد که این آیه کلام بنده خداست و خدای سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته ولی در واقع خداوند در این سوره به بنده خود یاد می‏ دهد که چگونه حمدش را بگویند، و چگونه سزاوار است ادب عبودیت را در مقامی که مطلوب اوست اظهار کنند و این ظاهر را جمله (الحمد لله ) نیز تایید می کند .

برای اینکه حمد توصیف است، و خدای سبحان خود را از توصیف  منزه دانسته، و فرموده: سبحان الله عما یصفون، الا عباد الله المخلصین، خدا منزه است از آنچه توصیفش می‏ کنند، مگر بندگان مخلص او، و در کلام مجیدش هیچ جا این اطلاق را مقید نکرده، و هیچ جا عبارتی نیاورده که حکایت از حمد خدا توسط غیر خدا داشته باشد بجز عده‏ ای از انبیاء مخلصش ، که از آنان حکایت کرده که حمد خدا گفته‏ اند.

و اما در غیر این موارد هر چند خداوند حمد را از بسیاری مخلوقات خود حکایت کرده، و بلکه آنرا به همه مخلوقاتش نسبت داده، و فرموده: ((و الملائکة یسبحون بحمد ربهم، و نیز فرموده: و یسبح الرعد بحمده، و نیز فرموده: و ان من شی‏ء الا یسبح بحمده، هیچ چیز نیست مگر آنکه خدا را با حمدش تسبیح می‏ گوید)). الا اینکه همه جا خود را از حمد حامدان، مگر آن عده که گفتیم، منزه می دارد و هر جا سخن از حمد حامدان کرده، حمد ایشان را با تسبیح جفت کرده، و بلکه تسبیح را اصل در حکایت قرار داده ، و حمد را با آن ذکر کرده، و همانطور که دیدید فرموده: تمامی موجودات با حمد خود او را تسبیح می‏ گویند.

اگر سوأل شود که چرا خداوند منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبیح را از ایشان حکایت کرده؟ باید گفت که چون غیر خداوند هیچ موجودی به افعال جمیل او، و به جمال و کمال افعالش احاطه ندارد، همچنان که به جمیل صفاتش و اسماءش که جمال افعالش ناشی از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، همچنان که خودش فرموده: و لا یحیطون به علما، احاطه علمی به او ندارند.

بنابراین، مخلوق خدا به هر وضعی که او را بستاید، به همان مقدار به او و صفاتش احاطه یافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدیر اندازه گیری کرده، و حال آنکه خداوند محدود به هیچ حدی نیست، نه خودش و نه صفات و اسمائش و نه جمال و کمال افعالش ، پس اگر بخواهیم او را ستایش صحیح و بی اشکال کرده باشیم، باید قبلا او را منزه از تحدید و تقدیر خود کنیم ، و اعلام بداریم که پروردگارا! تو منزه از آنی که به تحدید و تقدیر فهم ما محدود شوی، همچنانکه خودش در این باره فرموده: ان الله یعلم و انتم لا تعلمون، خدا می‏ داند و شما نمی‏ دانید.

اما مخلصین از بندگان او که گفتیم حمد آنان را در قرآن حکایت کرده، آنان حمد خود را حمد خدا، و وصف خود را وصف او قرار داده‏ اند، برای اینکه خداوند ایشان را خالص برای خود کرده.

پس روشن است آنچه که ادب بندگی اقتضاء دارد، این است که بنده خدا، پروردگار خود را به همان ثنائی ثنا گوید که خود خدا، خود را به آن ستوده، و از آن تجاوز نکند، همچنان که در حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی از رسول خدا (صلی‏ الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) رسیده که در ثنای خود می‏ گفت: لا احصی ثناء علیک، انت کما اثنیت علی نفسک، پروردگارا من ثناء تو را نمی ‏توانم بشمارم و بگویم، تو آنطوری هستی که بر خود ثنا کرده ‏ای.

پس سوره حمد از الحمد لله تا به آخر، ادب عبودیت را می‏ آموزد، و تعلیم می‏ دهد که بنده او لایق آن نبود که او را حمد گوید، و فعلا که می‏ گوید، به تعلیم و اجازه خود او است، او دستور داده که بنده‏ اش بگوید .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی