بسم الله الرحمن الرحیم
بند اول
باز این چو شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
بسم الله الرحمن الرحیم
باز این چو شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
بسم الله الرحمن الرحیم
خوردی زمین و با عجله من به سر زنان
هرطور که بود آمدم از بین کوفیان
دیدم که بی هوا به سرت سنگ میخورد
در زیر ِ دست و پا بدنت چنگ میخورد
بسم الله الرحمن الرحیم
سقا که رفت با رفتنش چه بر سرت رفت
پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت
گفتم خدا رحمی کُنَد اهل ِ حرم را
تا در کنار ِ علقمه آب آورت رفت