مبصرون

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ

مبصرون

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ

مبصرون
طبقه بندی موضوعی

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرثیه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شکر خدا که تحت لوای خدیجه ایم
بعد از هزار سال گدای خدیجه ایم
مهرش نتیجه ی دهه اول من است
ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

لحظه ها لحظه های آخر بود

آخرین ناله های خواهر بود

خواهری که میان  بستر بود

خنجری خشک و دیده ای تر بود

بسم الله الرحمن الرحیم

در چشمهای منتظرم نا نمانده است

یک چشم هم برای تماشا نمانده است

از بسکه گریه کرده ام و خون گریستم

اشکی برای دختر زهرا نمانده است

بسم الله الرحمن الرحیم

چشم تو سمت من دل من گیر نیزه هاست

این سینه پاره پاره شمشیر نیزه هاست

عشقت مرا به کوچه و بازار می کشد

زینب اسیر رشته زنجیر نیزه هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

با خنده پای اهل جفا می خورد زمین
ساقی میان علقمه تا می خورد زمین
کارش تمام می شود آن کس که عاقبت
سرلشگرش کنار لوا می خورد زمین

بسم الله الرحمن الرحیم

دست اگر بست،دگر جان به خطر می افتد
بال پروانه اگر بست،دگر می افتد
نام او باز “علی” بود و حکایت این است
دست و پا بسته شد و بین گذر می افتد

دیده به تیغ دوختم، تا مگر از دعای تو
تو نگه افکنی و من، سر فکنم به پای تو
مرگ بود سعادتم که لحظه ی شهادتم
سایه فکنده بر سرم، قامت دلربای تو